از داغ غمـت کمـر خمیده‌ست ،بیا
یکبار دگر جمعه رسیده‌ست ،بیا
ای بـا خبـر از راز دل بیمـارم
تا عمر به آخر نرسیده‌ست ،بیا

این دل دیوانه و یادت میان جزوه ها!!

عاقبت منجر به یک افت معدل می شود

یکبار به عشق تو ،سحر پا نشدیم !!...
ازترسِ شِکَم ، همه سحرخیز شدیم !!..

اين هرم تابستان نيست...!!!
زمين از فرط دوست داشتن تو
تب كرده است..

بگذار به مشق شب جریمه کنند؛

املای امروزم را...

دوباره تو رابه جای "غریب"،

من نوشتم "قریب"..

نه اینکه صبح جمعه فقط صبح زود بیدارند..

که کار منتظرانت همیشه بیداریست..

در لشگرمهدی همه گمنام هستیم

تا عاشق وایبر و تلگرام هستیم

عصرت بخیر حضرت آقا ، ولیِّ عصر........

عصرم به خیر نیست . . . به فریادمان برس

‏ترسم این چشم به دیدار تو عادت نکند
بس که برجلوه صدرنگ گنه معتادم
_
اللهم عجل لولیک الفرج

 ماشین حساب شده ایم...

حواس ها به بازار......... زبان ها به یار...

این روزها بیشتر

امام " زبان " هستید..تا امام " زمان "..!

میترسم

روزی که بیایی

"قلبم" به احترامت

"بایستد"..!!

حواسم را
هر کجا که پرت می کنم
باز هم
حوالی تو پیدا می شود...

شربت بخوریم و جانشین جمع کنیم

فعلا تو نیا که ما یقین جمع کنیم

یک هفته پس از نیمه ی شعبان باید

لیوان شکسته از زمین جمع کنیم

پســـر فاطمـه شرمنده، اگـــر میبینی...

کوچه آماده شده تا برسی... دلـها نـه...

شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین

بی تو چه زود می گذرد هفته های ما...

جمعه و غصه ی تنهایی و بی حوصلگی...

تازه این اول ظهر است و غروبش...

در سختی عشق منعطف خواهم شد..... از هرچه به جز تو منصرف خواهم شد

یک روز به شوق دیدن " آقایم" .................  در "مسجد سهله" معتکف خواهم شد!

نظم اعدادبه هم ریخته از رفتن تو..

یك نفر رفت ولى هیچ کسى اینجا نیست...

همه " سیزده به در"..

اما

او هنوز هم

" در به در"..!

گرچه این شهر پراز همهمه ی نوروز است

بی تو ای باعث ِ این بغضِ گلوگیر چه عیدی ؟ چه شبی؟؟

هر "سیصدوشصت وپنج" روزت غم بود..

ای سال گذشته با دلم " بد" کردی!!

اولین سین امسال من...

 سلامتی " امام زمان " و  "نائبش" هست!

عجیب یعنی که..

"تو" بودی..

اما..

معمای "شاه" ساختند..

این " جمعه " را به نـام سیاست رقـم زدند
.
صحبت ز قدرت است نه از صاحب الزمان

ساعت از نیمه_شب شرعی امشب رد شد

من کجا ، خواب کجا ، چون خبرت نیست مرا...؟

به ياد آن کسي که... چشمهايش برده جانم را....

 تفال ميزنم هر شب مفاتيح الجنانم را....

منم و دفتر شعری و کمی تنهایی...؛

با همه مردم این شهر چه کارم باشد!

نتیجه ی همه ی استخاره ها "خیـــر" است

اگر به نیت "تــو" وا شوند قرآن ها............!

غیر از ضرر برای تو چیزی نداشتم..

حتی نیامده ست به کارت دعای من..

فردا اگر بدون تو باید به سر شود.......
فرقی نمی کند شب من کی سحر شود..

در خانه های خویش چه راحت نشسته ایم..

اما زدی تو خیمه به صحرا....... حلال کن..!

من که از چشمان ِ تو افتاده ام، دیگر چه سود؟
کُـلّ واحــد های تِرمـم را بیوفتــم... به دَرَک!

تو نیستی و دگر من نمی روم در خواب
طبیب گفته بدون تو هیچ جا نروم...

تمامِ آبادی ها روزی ویرانه می شوند ..
جز آنچه با نگاهِ تو آباد شود ..

خجالت میکشم آقا بگویم یارتان هستم؛
که میدانی و میدانم فقط سربارتان هستم؛
و با این بی وفایی ها و این توبه شکستن ها؛
حلالم کن که عمری موجب آزارتان هستم...

هر زمان فالی گرفتم "غم مخور" آمد، ولی

این امید واهی حافظ مرا بیچاره کرد..

بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟ ........ چه اندازه در ندبه ها زار یاری؟