تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
منم خلیفه ی تنهای رانده از فردوس
خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکه های من از ابتدا رواج نداشت
منم خلیفه ی تنهای رانده از فردوس
خلیفه ای که از آغاز تخت و تاج نداشت
تفاوت من و اصحاب کهف در این بود
که سکه های من از ابتدا رواج نداشت
اگر ریشه ای را از شاخه هایش جدا کنیم ریشه از بین میرود
زیرا شاخه ها باید باشند تا تنفس کنند.
به همین گونه است نیت و عمل. نیت بدون عمل نیز راه به جایی نمیبرد.
گفت: شب چی آقا ؟
عرض کردم شبتون بخیر...
گفت : چیتون بخیر ؟!
گفتم : شب ، آقا شب ؛ شب دیگه !
گفت : تو شب روز داری خیال میکنی همه شب روز دارند ؟!
انسان بیدار که شب روز نداره بزرگوار....
هرجا نور نباشد شب است ، هرجا ایمان نباشد شب است ،
هرجا غفلت و گناه باشد شب است ، هر جا حضور باشد نور است....
گفت : بگو شب شما، فجر صادق
تو بمباران هسته ای هیروشیما و ناکازاکی 280 هزار نفر سوختند و تبخیر شدند،
اگه ما فرضا سالی هزارتا پرچم هم آتیش بزنیم،
بازهم 280 سال وقت لازمه تا به ازای هر انسان فقط یه پرچم آتیش زده باشیم!
و دردناک اینه که یه عده هرسال برای پرچم آمریکا عزا میگیرند
و برای هزاران انسان که سوختند، نظری ندارند. حماقت اگه شاخ و دم هم داشت این داره.
باکلاسی خفه مون کرد
زندگی تکرار بازی های ما در کودکی ست
پلک برهم می زنی و زود فردا می شود
این تویی طفلی که گم کرده ست راه خانه را
می گریزد؛ هی زمین می افتد و پا می شود
گاه باید چشم بست و مثل یک کودک گریست
چیست چاره؟ لااقل آدم دلش وا می شود
زود نمی آید..
زیاد نمی ماند..
این است که همه برف را دوستش دارند..
ای امام.. تو چون "برفی "
کاش دوست داشتن تو..تنها شرط کافی برای آمدنت بود!
از تو تنها وصف دیدارت نصیب ما شده.....
مثل آن برفی که سوزش میرود پایین شهر......
خداحافظ بلاگردان مردم
شکوهت مانده در اذهان مردم
مگر نامت نبود آتشنشان، مرد
چرا آتش زدی بر جان مردم
نامش علانجمه است جوان زیبا و خوشتیپی بود.
اما هیچ وقت زیباییش رو واسطه ای برای گناه در اینستا قرار نداد و هیچ وقت پست نگذاشت
و ننوشت منو عشقم یهویی تو پارتی و...
راستش رو که بخوای اون زیباییش رو فدای حضرت زینب (سلام الله علیها)کرد و رفت.
نامش احمد مشلب است از بچه پولدارای لبنان که ماشین زیر پاش BMW بود
اما هیچ وقت نرفت با ماشینش دور دور کنه و هر کی که توی راه ازش خوشش اومد رو سوار کنه و بعدش...
همه رو ول کرد و رفت فدای عشقش شد.
نامش مجید قربان خانی است. از بچه های یافت آباد تهران،
معروف بود به مجید یافت آباد، لات بود ولی مرد بود،
نه مثل لاتای الآن، غیرت داشت...
قبل عملیات دعا کرد که خالکوبیش پاک بشه آخه دیگه از خالکوبی بدش میومد...
لحظه شهادت دعاش مستجاب شد.
راستش دستش پودر شد و رفت.
دم سه تاشون گرم
یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد
و باهاش میومد مدرسه و برمیگشت.
علامه امینی(ره):
هر کس بعد از صلوات بگوید:
" و عجل فرجهم "
من او را در ثواب نوشتن
کتاب الغدیر شریک میکنم!
اللهم صل علی محمدو آل محمد و عجل فرجهم
تصویری از یک کفاش در گوشۀ خیابان که نوشته ای را در کنار خود گذاشته است با این متن:
" آقا
اگر آمدی و نشناختمت
ببخشید..."
روزگاریست همه تیپ خفن می خواهند
همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند
خب طبیعی ست که یک روزه به پایان برسد
عشقهایی که سر پیچ خیابان برسد
یکی سرگرم یار و عشق و حال است
یکی درگیر جمع ملک و مال است
تو
سالهای طولانی بخاطر من
سختی کشیدی..
و من حاضر نمیشوم
برای ندبه ات
از خواب جمعه ام بگذرم..!
سیمرغم و عقاب قبولم نمیکند
عکسی شدم که قاب قبولم نمی کند
این چندمین شب است که بیدار مانده ام
آنگونه ام که خواب قبولم نمی کند!!
همیشه دوست داشتم
ساعت ها در ارتفاعی بالاتر از شهر بایستم
و در انبوه ساختمان ها
دنبال خانه ی کسی بگردم
که دوستش دارم . . .