افتاده اند دورو برم بی علاقه ها
در مَعرض گُذرم ، مثل ساقه ها
افتاده اند دورو برم بی علاقه ها
چون کودکی که در آغوش مادر است
من می روم بغل نهج البلاغه ها..
در مَعرض گُذرم ، مثل ساقه ها
افتاده اند دورو برم بی علاقه ها
چون کودکی که در آغوش مادر است
من می روم بغل نهج البلاغه ها..
شده ام پنجره ای رو به خودم
ترسم این است که سنگم بزنند
ترسم این است که افرادِ محل
بهرِ تخریب؛ کلنگم بزنند...]
ما ، یکسره بی نام و نشانی شدگان
خاکیم و به پای آسمانی شدگان
دنیاست کتابخانه ای بی سر و ته
ماییم نخوانده بایگانی شدگان
با یک بله بخت و لباسش سفید شد
فردای عقد آمد و وقت خرید شد
عید غدیر جشن گرفتند و ماه بعد
داماد در جزایر مجنون شهید شد...
خیام...ابوسعید ....نه! آن ها نه!
حافظ...سعدی... ،شاهِ غزلخوان ها، نه!
با این همه دوست ،مولوی دلتنگ است
بی شمس ، تمامِ این خیابان ها نه...!
خدا فقط یک امام حسین(ع)داشت تا به شمر نشان بدهد،تو شمری!
ولی برای همه ی ما که نمی تواند یک امام حسین (ع)آماده کند ،
تا ما خودمان را نشان دهیم…
کسی که بیهوش است..
به صورتش آب میزنند...تا به هوش آید..
این است راز اشک بر حسین(علیه السلام)
ما گریه می کنیم و عزادار نیستیم
یعنی که عاشقیم و گرفتار نیستیم
تا صبح دسته دسته تو را سینه می زنیم
اما سحر، نماز تو بیدار نیستیم!
علامه طباطبایی ره :
بدترین حالم، موقعی است که بی وضو باشم ،
زمانی که من ناپاک، در برابر خدای پاک قرار بگیرم..
با حال خراب، کار دارم هرشب
با خاطره ات قرار دارم هرشب
وقتی که به دردتان نخوردم یعنی
من یک دل بی بخار دارم هرشب!
اهل نماز میشوم , جمله نیاز میشوم
سوی حجاز میشوم "باز مقابلم تویی"
از همه دور میشوم ,نقطه کور میشوم
زنده به گور میشوم "باز مقابلم تویی"..