عجب خون دلی میخوردم..
گفت چیزی بخور اینگونه تلف خواهی شد
گفتمش چشم، عجب "خون دلی" میخوردم!
شبیه خنده ی تلخ رقیب ها شده ایم
به جای سیب، اسیر دو سیب ها شده ایم
صدای هق هق آن گریه های زیبا کو؟
گرفت طعم مناجات طعم تنباکو
برای خواندن بعضی دعای معروفه
زیادفرق ندارند کافه یا کوفه!
میان معرکه امن یجیب هم خوب است
حرم پس از دوسه ساعت دوسیب هم خوب است
ظهور می کند آری صداکنید حتما!
میان کام گرفتن دعاکنید حتما!
کنایه بود ولی روضه خوان مواظب باش
آهای هیئتی ِنوجوان مواظب باش
باب اسفنجی=هوس
اختاپوس=خشم
خرچنگ =حرص و طمع
حلزون=شکم پرستی
پلانگتون=حسادت
پاتریک=تنبلی
سنجاب=تکبر و خودشیفتگی
ماندگارترین دوست ِ تو........
کسی است که تو را به خاطر خودت بخواهد.....
بی آنکه به تو نیاز داشته باشد..
ابوحمزه ثمالی
به تعظیم مردم این
زمانه اعتماد نکن!
تعظیم آنان
همانند خم شدن دو
سر کمان است
یک روز حوالی ظهر ماه مبارک رمضان، آقا دستور فرمودند که آماده شوید
تا برویم بیرون گفتیم کجا؟ گفتند: همین حوالی و کیلومتر را تنظیم کنید
تا از حد ترخص خارج شویم. گفتیم خارج شویم؟ آقا مگر روزه …
آقا گفتند حالا برویم.
دختر خانمشون را هم آورده بودند و یک بقچه کوچک، از حد ترخص خارج شدیم.
آقا گفتند یک جایی همین کنارها نگه دارید و ما کنار جاده ایستادیم. چند قدم
آن طرفتر آقا و دختر کوچکشان بقچهشان را باز کردند و سفره ای پهن کردند
و ما همچنان متعجب، دیدم که آقا شروع به افطار روزهشان نمودند و فرزندشان
نیز همچنین روزه را در وسط روز افطار کردند !!!
ما کنجکاوانه دلیل این رفتار را پرسیدیم و آقا گفتند ایشان سال اولشان است
که روزه میگیرند (۹ سالهاند) و سحری نخورده و گرسنه هم بودند و ما هم
برای اینکه اولا نسبت به دین بدبین نشوند و ثانیاً با افطار گناهآلود روزه خود را
باز نکنند، او را از شهر خارج کردیم که تکلیف از او ساقط شود
و گناهی هم مرتکب نشده باشد.
دوستان....ما انسانیم .......نه شتر.......
پس ب اندازه سیر شدن بخورین ....نه بیشتر برای ذخیره کردن غذا
لذتهای بهشتی
مثل دیدن و خوردن
هلو نیست
که از آن سیر شویم
لذتهای بهشت
از جنس لذت محبت مادر،
از جنس لذت دانستن،
از جنس داشتن خداست