غرور..
شنيدم مارادونا مدتی به خاطر افسردگی پس از ترك اعتياد در تيمارستان
بستری بود، وقتی مرخص شده حرف جالبى زده: اونجا ديوانه های
زيادی بودند، يكی مي گفت من چگوارا هستم همه باور مي كردن، يكی
مي گفت من گاندی ام همه قبول مي كردن. ولی وقتی من گفتم
مارادونا هستم همه خنديدن و گفتن هيچ كس مارادونا نمي شه.
اونجا بود كه من خجالت كشيدم كه چه بر سر خودم آوردم. در اين دنيا
غرور دمار از روزگار آدم در مياره و دقيقا گرفتار چيزی مي شی كه فكر
مي كنی هرگز در دامش نخواهی افتاد. مراقب خودتان باشيد
نظرات شما عزیزان: